ورود دختر خانمها ممنوع !!!!

لطفا از آخر بلاگ به ترتیب بخشها شروع به خواندن کنید وبلاگ سرگرمی و امپاوریس ((HT weblog ))

ورود دختر خانمها ممنوع !!!!

لطفا از آخر بلاگ به ترتیب بخشها شروع به خواندن کنید وبلاگ سرگرمی و امپاوریس ((HT weblog ))

مواظب باش به این بچه مایه دار نمالی

از آنجایی که این روزها به طرز خفنی باب شده که همه می آیند جلوی دوربین و اشک و زاری می کنند و بغض گلوی شان را می گیرد و از جور زمانه و بی وفایی هایی که با آنها شده می نالند و مظلومیت تاپ و توپ خودشان را بیش از پیش هویدا می نمایند و دل ما را ال و بل و جینبل ناک می فرمایند، تصمیم گرفتیم برویم سراغ درددل چند تا شخصیت که تا به حال کسی حرف دل آنها را نشنیده و پی به عمق فاجعه نبرده است.
اگر شما با خواندن آنها منقلب شدید و دل تان قیژ رفت، یکی از آنها را انتخاب کنید و برای خودتان برگزینید و یادتان باشد اجرتان بعداً به حساب بانکی تان واریز خواهد شد و اگر هم نشدید، بدانید خیلی سنگ دل اید!

پیکان
پیکان بودن همیشه مصیبت است. آدم گاری بشود اما پیکان نشود نه اینکه ناشکر باشیم ها! نه ولی خب آخر این چه سرنوشتی بود که نصیب ما شد. اجداد ما را از انگلستان آوردند اینجا، آواره کردند بعد هم نسل در نسل بدبخت تر شدیم. حالا همه مصیبت ها یک طرف، هرجا می رویم فکر می کنند تاکسی هستیم، خدا شاهد است سر یک
چهار راه نمی توانیم دو دقیقه نگه داریم. پنجاه نفر حمله ور می شوند طرفمان. یادم می آید چند سال پیش که صفر کیلومتر بودم یک جوانی مرا خرید از بس مسافرها جلویش را گرفتند و فکر کردند راننده تاکسی است عاقب صبرش لبریز شد و تصمیم گرفت تغییراتی در من بدهد که از حالت تاکسی خارج شوم. برای این کار همه پس اندازش را بیرون کشید و شروع کرد به اسپرت کردن رینگ و لاستیک، نصب چنجر، هیدرولیک فرمان، دزدگیر تصویری، آنتن برقی و باندهای خربزه ای و... خلاصه کاری کرد که از بنز هم شیک تر به نظر می رسیدم. فردای آنروز با خیال راحت و خوشحال از اینکه دیگر کسی به چشم تاکسی به او نگاه نمی کند راهی سر کار شد. هنوز از خیابان اول رد نشده بود که پیرزنی درحالیکه دست خود را به علامت ایست تکان می داد گفت: 100 تومن مستقیم!!

پژو 602
اصولاً ما ماشینهای خانواده دار و با حیایی هستیم اما نمی دانم چرا بعضاً استفاده های غیراخلاقی از ما می شود. مثلاً هرجا ژوگولو ببولویی باشد جلوی پایش ما را نگه می دارند، واقعاً تا آن عنصر معلوم الحال سوار شود و پیاده شود ما از خجالت آب می شویم. اما چه
کنیم که اسممان به بی غیرتی در رفته است. چند روز پیش پدرم (پژوGLX) جلوی من پارک کرد و گفت: تو آبروی ما را برده ای! دیگر فرزند من نیستی!!! آخر من چی کاره بیدم! واقعاً الآن چند روز است که چراغ روغن را عمداً روشن می کنم تا مرا از خانه بیرون نبرند. بلکه از این بی آبرویی خلاص شوم.

ماکسیما
همه ماشینها به ما به چشم «مرفه بی درد» نگاه می کنند چند روز پیش توی پارکینگ شنیدم که یک رنو به ماشین کناری من گفت: مواظب باش موقع رفتن به این بچه مایه دار نمالی! خوب این حرفها باعث ناراحتی می شود آخر بقیه ماشینها که نمی دانند اینجا قیمت ما را بیخود بالا برده اند برادران من در دبی تاکسی هستند، پسرخاله ام در آمریکا زیر پای یک کارمند جزء می باشد، آنوقت اینجا آقازاده ها سوار می شوند. واقعاً این درد را چگونه می توان تحمل کرد؟

پژو آردی
هیچ ماشینی مثل ما دچار بحران هویت نیست. معلوم نیست پژوه هستیم یا پیکان. البته خود ما بیشتر دوست داریم پژو باشیم برای همین علامت RD را از پشتمان می کنیم یا لاستیک ها را اسپرت می کنیم و یا حتی رنگ مشکی به خودمان می زنیم. اما باز هم از دور تابلوست که آردی هستیم. به همین خاطر دچار عقده های روانی شده ایم. به ما می گویند پژو حسرتی! بعضی ماشینها هم به ما لقب دوجنسی داده اند. یک عده هم می گویند شما فرزند نامشروع پژو و پیکان هستید. یک نفر نیست ما را از این وضعیت نجات دهد؟

 

                                                                                      نسل سه

نظرات 1 + ارسال نظر
سریتا چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:28 ب.ظ http://barsisa.persianblog.com

عالی توپ نامبر وان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد